در طول مدت کرونا، مرگ آنقدر زیاد شد که تقریبا همه ما آن را در ذهن خودمان لمس کردیم، اما موضوع مهم دیگری که اتفاق افتاد، باز اندیشی در مورد خود زندگی بود؛
آیا زندگی با ارزش است ؟ کدام زندگی ارزش زیستن دارد ؟
هدف از زندگی چیست ؟ چگونه باید زندگی کرد ؟
آنچه که الان خیلی از ما هستیم، نتیجه همان باز اندیشی است.
۱۴۰۲-۰۳-۱۳
بازاندیشی در مراسم خاکسپاری
چند مدت پیش به مراسم خاکسپاری پدر یکی از دوستانم در سراوان رفته بودم ؛
یک ملای جوان، تریبون مراسم خاکسپاری پدر آنها را به دست گرفته بود و از جهنم و اتفافات داخل آن صحبت می کرد. آنجا به این فکر می کردم که چقدر خوب میشد اگر همین فرزندان یا دوستان صمیمی آن مرحوم، نگاهی به هشتاد سال زندگی با او می انداختند و خودشان را جمع می کردند و چند کلمه ای در باره اندیشه و ویژگی های ارزشمند شخصی و یا خاطرات شان با او صحبت می کردند، شاید قسمتی از آنها، چراغ راهی میشد برای ما زندگان.
۱۴۰۲-۰۳-۱۳
درباره نقد اثر هنری
برای نشست های نگارخانه سراوان و دیگران
نقد باعث شناخت عمیق و چندلایه از اثر هنری و بیشتر لذت بردن از آن می شود.در جلسات نقد، ما باید تحمل سوال های بی جواب را داشته باشیم. توجه داشته باشیم که صراحت و قطعیت، همیشه نشانه خردمندی نیست. جلسات نقد را نباید با یک پرفورمنس اشتباه بگیریم. باید در نظر داشته باشیم که هرکسی می تواند با مخالفت با آنچه مقبول و مشهور است، ما را تحت تاثیر قرار دهد.ضمن اینکه سواد با جرات حکم صادر کردن فرق می کند. توهم سواد، گزاره های قطعی به ما می دهد و اینگونه است که خیلی از آثار هنری را تبدیل به زباله کرده و می گوید با همان ملاک ها، همان ده تا پانزده درصد را ببین و تلاشی برای شناخت همه گستره هنر نمی کند و مشغول فریب مداوم ما با همان گزاره های از پیش آماده می شود.
به خواندن «درباره نقد اثر هنری» ادامه دهیدبرای آن دسته ای که کت به تن کرده و عزم رفتن به مجلس را دارند
در این برهه تاریخی، وقت این مسخره بازی ها نیست. پای صندوق رای بردن مردم نا آگاه برای مشروعیت دادن به نظامی که مشروعیت خودش را از دست داده است، اشتباهی است بزرگ و حرکتی است کم هزینه برای حاکمیت. این حرکت شما، ما مردم را از رسیدن به جامعه ای آزادتر و زندگی با کیفیت تر دور می کند.
به خواندن «برای آن دسته ای که کت به تن کرده و عزم رفتن به مجلس را دارند» ادامه دهیدبنویسید چون کلمات قدرت تغییر دارند
به زبان آوردن یا نوشتن یک کلمه، می تواند واکنش ها و تغییرات بزرگی در انسان ها و زندگی ما به همراه داشته باشد، چه در جهت منفی چه در جهت مثبت. برای همین باید در استفاده از کلمات دقت کنیم، اما اگر خواستار تغییر مثبت هستیم، نباید سکوت کنیم، باید از کلمات استفاده کنیم.
به خواندن «بنویسید چون کلمات قدرت تغییر دارند» ادامه دهیدچگونه می توان به این وضعیت پایان داد ؟ رعب و وحشت، بی عدالتی، اعدام ها و . . .
ما با کمبود گروه های اجتماعی روبرو هستیم . گروه هایی که هرکدام برای اهدافی شکل گرفته باشند و اکنون برای یک هدف بزرگ تر باهم متحد شوند.
پرسش هایی که همه ما باید از خودمان بپرسیم؛ آیا منافع شخصی برایمان در اولویت قرار دارند یا منافع جمعی ؟ آیا تلاشی برای ایجاد یک گروه اجتماعی و پیش بردن یک پروژه اجتماعی انجام داده ایم ؟ آیا ما حداقل با یک گروه اجتماعی همکاری یا در آن نقشی داریم؟
درباره پروژه آموزشی کاهش مصرف پلاستیک
جرقه تشکیل این پروژه آموزشی و شهروندی، مشاهده مشکلات زیست محیطی و خلاء آموزش صحیح در جامعه بود. این پروژه با هدف کاهش مصرف پلاستیک و افزایش حساسیت نسبت به محیط زیست، ارائه آموزش های کاربردی برای خودمان و تربیت نسلی آگاه تر و مطالبه گری از سازمان های مربوطه، برای داشتن دنیایی زیباتر و زیستی با کیفیت تر برای خود و فرزندان مان، آغاز شد. اما این پروژه، آموزشی برای کار گروهی،برای ایجاد حس تعلق نسبت به محیط اطراف، برای باور به قدرت جمعی و ایجاد تغییر، برای بازاندیشی در زیست کنونی خودمان، برای ایجاد حس اعتماد و همدلی در میان شهروندان برای هدفی مشترک هم هست. این پروژه آموزشی و پروژه های مشابه، تمرین هایی هستند که میتوانند ما شهروندان را برای ایجاد و حفظ جامعه ای بهتر و زیستی با کیفیت تر، آماده کنند.
با دوستانم
امروز دوستی برام ویدیویی فرستاده بود که افرادی مکانی رو تمیز می کنن. حتما از دیدنش لذت برده بود و یاد ماهایی افتاده بود که هر هفته میریم تا کیسه های پلاستیکی رو جمع کنیم. از دوستم توقع دارم که بیاد و همراه باشه، اما جوابی بهم داد که من رو به فکر واداشت.
برای همه کسانی که این جواب رو بهم میدن می نویسم ؛ وقتی برای فردی، منافع شخصی مهم تر از منافع جمعی هستند، این جواب و جواب های مشابه رو میده.کار دارم، درس دارم، وقت ندارم، به من چه.
باید بدونید که حکومت های دیکتاتوری، عاشق این افراد هستند، همچنین افرادی رو تولید و تشویق می کنند. هرچه تعداد این افراد در جامعه بیشتر باشه، اون جامعه دیرتر رنگ آزادی و زندگی با کیفیت تر رو میبینه.
۱۴۰۲-۰۳-۰۲
کلیشه
کلیشه ها، تعمیم های بیش از حد ساده شده درباره گروهی از افراد هستند که تفاوت های فردی درون گروه را در نظر نمی گیرند. کلیشه ها اغلب مبتنی بر فرضیات نادرست هستند. کلیشه سازی همیشه مشکل دارد، حتی کلیشه سازی مثبت. چون برای یک گروه، انتظاری را میسازد تا درون آن تعریف شده و بگنجند. به افراد یک گروه فشاری تحمیل می کند که چرا آنطور نیستید !
مثلا:
از مردم بلوچ انتظار می رود مهمان نواز باشند.
یا چون تو دکتر هستی، نمی تونی اونجوری لباس بپوشی و برقصی .
مرد که گریه نمیکنه.
پدران دوران جنگ
یک نیمه تاریک در زندگی پدران متولد دهه ۳۰ و دهه ۴۰ هست که کمتر درباره اش صحبت می کنن ولی ما به عنوان فرزندان ، تاثیرش رو روی زندگی و تصمیماتی که میگیرن و حتی نامرئی بودن و بی کنشی اونها می بینیم .
اون موضوع؛ فشار روانی و اضطراب رفتن به جنگ و کشته شدن بوده.
دوران جوانی و بهترین سال های زندگی اونها با جنگ ایران و عراق هم زمان بوده، در طول اون هشت سال نمی تونستن هیچ آرزو و برنامه ریزی برای آینده داشته باشند، فقط منتظر بودند کی اسم شون رو صدا می کنند تا برن.