در سال 2007، زمانی که یینگ تانگ به زادگاهش بازگشت، از سرعت زیاد دگرگونی و تغییرات در آن، شوکه شد. وقتی تانگ متوجه شد که ساخت و ساز نتیجه اجتناب ناپذیر تخریب است، شروع به عکاسی از مکان هایی در شانگهای کرد که احتمال می داد پاک (حذف) می شوند.
بسیاری از تصاویر او در کوچههای پرپیچوخم شهر نانگتانگ ، جایی که ساختمانهای سه طبقه ساخته شدهاند و پیچ و خمهای فشردهای را ایجاد کرده اند که در آنها زندگی محلی جریان دارد. تانگ میگوید: «من بهعنوان یک عکاس، که شاهد این تغییرات هستم، احساس مسئولیت میکنم تا آنها را با دوربینم ثبت کنم. با این حال، عکس های او به دور از واقعیت هستند؛ آنها تصاویر بسیار ذهنی و فریبنده از هرج و مرج و سردرگمی زندگی در نانگتانگ هستند. او وضوح خط و فرم را برای ثبت لحظه قطعی، استخراج می کند. کیوریتور سوفی هاوارث (Sophie Howarth) مینویسد: «عکسهای او بیاحساس، اما پر از احساس هستند، و دیدگاهی مثبت به واقعیتی اغلب خشن ارائه میدهند.» تانگ اعتراف میکند: «این یک جستجوی شخصی در خیابان است. سعی میکنم لحظهای را ثبت کنم که برایم معنی دارد.»
تانگ زمانی که در سانفرانسیسکو زندگی می کرد به عکاسی علاقه مند شد. او پس از ترک شانگهای برای رفتن به دانشگاه در ژاپن، به ایالات متحده رفت و در آنجا مدرک کارشناسی ارشد گرفت. در ابتدا وقتی شروع به عکاسی در خیابان کرد، فقط برای سرگرمی بود و همچنین ارزانترین راه برای تمرین بود. «من پولی برای استودیو یا مدل نداشتم.» او به یاد می آورد؛ با این حال، زمانی که شروع به آپلود تصاویر محلهام در Flickr کردم، بهطور جدی شروع به گرفتن عکسهای خیابانی کردم.» وبسایت اشتراکگذاری تصاویر، فلیکر (Flickr)، کاتالیزور تانگ بود و تا به امروز همچنان انگیزه تمرین او را فراهم میکند. او به تأثیرات مختلفی اشاره می کند: «من الکس وب (Alex Webb)، ترنت پارک (Trent Parke) و الیوت ارویت (Elliot Erwitt) را تحسین می کنم، همه آنها را فقط با کلیک کردن و جستجوی آنلاین شناختم.» هر هنرمندی متعلق به آژانس مگنوم است و هر کدام الهامات متفاوتی ارائه می دهند. او این جمله طنز را از Erwitt، وام گرفته است. استفاده او از هنرمند Chiaroscuro در سایههای مخملی و محصوری از صحنههای واقعی خیابان را به رویاییهایی تبدیل میکند که هنگام خواب ربوده شدهاند و مجموعهی «Dream/Life and Beyond» او را بازتاب می کنند (نگاه کنید به صفحه ۲۹۲). با این حال، شاید بزرگترین بدهی او به Webb است (نگاه کنید به صفحه 204). او نیز مانند Webb از پیچیده کردن سطوح تصویری لذت می برد. او از کوچهها برای شکستن قاب و پنجرهها یا آینهها برای تکثیر آن ها استفاده میکند و تصاویری پیچیده و مرموز خلق میکند. Webb تمرین خود را با بازی در امتداد خط باریک بین شیوه (روند) و موارد غیر ضروری (method and mayhem) توصیف می کند و می گوید: «من همیشه . . . چیز دیگری اضافه میکنم، اما آن را از هرج و مرج دور نگه میدارد.» چنین کلماتی با شانگهای وانگ در مجموعه باندهای خلافکاری بازتاب می یابد.
– کتاب : اطلس جهانی عکاسی خیابانی
– صفحه : 321 – 320
– نویسنده : جکی هیگنز
– ترجمه : عارف خدابنده
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟