شانگهای ما در نگاه سرگردان و مکرر آنها رشد می کند.
داربست های سبز تیره برداشته و مجدد نصب می شوند؛
ستون های سیمانی راهروها بی صدا بر سر ما سایه می اندازند؛
مناظر وسیع در خانه های قدیمی که شاهد تولد ما بوده اند. . .
زمانی برای سوال و تردید نیست.
صدایی هست که ما را هل می دهد . . .
پرخاشگرانه و بی هدف سرگردان است
تا شاهد باشیم که شانگهای ما، چه سایه ای ایجاد خواهد کرد.»
بیرد هد، 2002
در یادداشت زندگینامهای که اغلب برای معرفی Birdhead استفاده میشود، آمده است: «متولد 2004، در شانگهای زندگی و کار میکند. با این حال، این هویت جمعی و تخیلی دو هنرمند متولد و ساکن شانگهای، سونگ تائو (Song Tao) و جی وییو (Ji Weiyu) است. آنها از دوربین های خود برای توصیف زندگی روزمره شان استفاده می کنند: خود و دوستانشان، در پارک ها یا باشگاه ها، در حال خوردن، نوشیدن، خوابیدن یا خندیدن. ما به دیدن تصاویری عادت کرده ایم که شانگهای معاصر را به عنوان یک شهر جهانی، شیک و سطح بالا نشان می دهند. با این حال، پروژه Birdhead تنها تکهها و لحظات گذرای این کلان شهر را ربوده و لنزهای آنها را بر روی دنیای داخل و زیرین این کلان شهر، تمرین میدهد. آنها ادعا می کنند، «شانگهای برای ما بسیار مهم است.» مورخ هنر پل گلادستون (Paul Gladstone) مشاهده میکند که چگونه این پروژه برای آنها یک تجلی روزانه است» و تصاویرشان به بررسی «چگونگی زندگی در درون کلان شهر به عنوان یک تجربه زیستی شناور می پردازند». سونگ و جی در مورد چگونگی هضم و پیکربندی عکسهایشان از این شهرنشینی وسیع به عنوان بخشی از دنیای خودشان، به عنوان یک «فرآیند پیوسته از شهر شانگهای به دنیای Birdhead» صحبت میکنند. این دیدگاه مشترک و بسیار ذهنی از شانگهای مانند یک قصیده از کلان شهر اصلی چین است.
سانگ و جی در سال 1998 به عنوان دانشجو در آکادمی هنر و طراحی شانگهای با هم آشنا شدند. جی اولین بار در چهارده سالگی دوربین را در دست گرفت و سانگ را هم متقاعد کرد که همین کار را بکند. هنگامی که جی برای گذراندن دوره تحصیلات تکمیلی در کالج هنر و طراحی سنترال سنت مارتینز به لندن سفر کرد، سانگ را در شانگهای با دوربینی که به او قرض داده بود رها کرد تا او را آزمایش کند. طی دو سال بعدی، بین سالهای 2002 و 2004، سانگ به یاد میآورد: «جی از لندن عکسهای زیادی می گرفت و من از شانگهای عکسهای زیادی می گرفتم» و ما «عکسهایمان را به صورت آنلاین رد و بدل می کردیم تا از حال یکدیگر با خبر باشیم. ” در 1 ژوئن 2004، جی بازگشت و «ما فقط برای سرگرمی، شروع کردیم به عکس گرفتن با هم .» آنها دو هفته را به طور بی وقفه به عکاسی با هم گذراندند و سپس دو هفته دیگر را به کار و ویرایش بر روی آثار باهم گذراندند. این کار، منجر به خلق اولین آلبوم آنها به نام «The Beginning of Summer» (2004) شد که نه تنها موضوع آثار، بلکه سبک کاری آنها را نیز نمایش می داد. علاوه بر این، هنگامی که آنها فایلی از عکس ها را در رایانه خود ذخیره می کردند، نام خود را تصور می کردند. جی به خاطر میآورد: «ما بهطور تصادفی تایپ کردیم و دو نوشته چینی ظاهر شد که «پرنده» و «سر» بودند. صدای این دو شخصیت وقتی با هم در گویش شانگهای بیان میشوند، خاص به نظر میرسد.»
Birdhead از انواع دوربین ها و لنزها استفاده می کند، اما تقریباً همیشه به فیلم سیاه و سفید متوسل می شود. آنها مانند عکاسان سنتی خیابانی در خیابان ها پرسه می زنند. آنها «شرقبازان نئوپانک (neo-punk flâneurs)» تا «ترکهای روز آخر (latter-day drop-outs)» که «به سادگی با تنبلی و سرگردانی در خیابانها رشد میکنند را به شکلهای مختلفی توصیف کردهاند». تصاویر آنها سوژهها را با چراغ قوه یا تابش نور خورشید کج و معوج قاب میکنند؛ صورت ها اغلب مبهم و به پشت برگشته اند. به نظر می رسد رویکرد آنها نقطه مقابل شکار هانری کارتیه برسون برای «لحظه قطعی” باشد؛ معدن آنها نماهای جزئی، فرصت های از دست رفته و نگاه های اجمالی و غیرقاطع و ربوده شده ای هستند که زندگی را ساخته یا جاودانه می کنند. هیچ موضوعی آنقدر پیش پا افتاده نیست: پژمرده شدن گلها در گلدان، پایی که از پنجره آویزان است، دایناسور پلاستیکی، گربه ای در زیر درختان، کسی در حال نوشیدن یک فنجان قهوه، کسی دیگر در خواب. تصاویر آنها به ندرت درباره چیز خاصی است؛ آنها مانند جریانی از آگاهی، جریان دارند، جایی که یک لحظه مهمتر از لحظه دیگر نیست. آنها توضیح می دهند: «این لحظات پیش پاافتاده زندگی روزمره که ما عکاسی می کنیم، برای ما آینه هایی هستند که در آن می توانیم خودمان را درک کنیم. خودمان را بررسی کنیم.»
رویکرد آنها وسواس گونه به نظر می رسد؛ از ژوئن 2004 است که آنها همچنان حریصانه به عکاسی ادامه می دهند و هزاران هزار تصویر ایجاد کرده اند. آنها گهگاهی به خانه بر می گردند تا انباشته های خود را بررسی و خود را اصلاح کنند. آنها می افزایند: «این چرخه ای است که ما مدام تکرار می کنیم. «یک [فرآیند] ثابت تصدیق جستجو، انباشت و اضافه کردن مداوم». این تعقیب بی امان و دیوانه وار و فهرست نویسی، به عنوان نوعی تعریف از خود تلقی می شود. ایوا رسپینی (Eva Respini)، متصدی موزه هنرهای مدرن نیویورک، بیان میکند: «تصاویر Birdhead ، اشباع فرهنگ معاصر از تصاویر و شیفتگی کنونی به مستندسازی خود از طریق پلتفرمهای آنلاین را منعکس میکند». کار آنها نه تنها منعکس کننده این است که نسل جدید چین چگونه خود را می بینند، بلکه فراتر از آن را نیز منعکس می کند؛ این که در نهایت، آنها محصول نسل فیس بوک هستند.
– کتاب : اطلس جهانی عکاسی خیابانی
– صفحه : 319 – 316
– نویسنده : جکی هیگنز
– ترجمه : عارف خدابنده
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟