گاهی به ادم های تنهای دوروبر خودم فکر می کنم، به این که باید هوای همدیگر را داشته باشند، به اینکه هر روز از حال هم اطلاع پیدا کنند تا تنها در خانه نمیرند و بوی تعفن همه جا را فرا نگیرد. به این فکر کنند که اموالشان صرف چه چیزی شود، به تلنگرهایی که مرگ می تواند برایشان به ارمغان آورد. به اینکه شاید بتوانند به یک نفر دیگر در خانه خود جای دهند برای آینده.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟