جانی شند کید ( Johnnie Shand Kydd )

«زن دلفریب پارتنوپ (Parthenope)، ناموفق در اغوای ادیسه با صدای زیبایش، خود را به درون امواج انداخت. جسد خیس او در کنار ساحل جنوبی ایتالیا پیدا شد، جایی که بعدها شهر ناپل شد. » جانی شند کید به منشا شهری در اساطیر یونان ارجاع می دهد تا عکس خود از ناپل (Naples) را معرفی کند و به افتخار پارتنوپ عنوان «Siren City» را به آن می دهد. او شهر را مانند یک زن در نظر گرفته است : “وقتی درباره ناپل صحبت می کنم، احساس نمی کنم که درباره یک شهر است. ناپل بیشتر شبیه موجودی زنده یا یک انسان است. او مانند یک معشوق فوق العاده زیباست که مشکلات روانی شدیدی دارد. “ نتیجه این تصور شند کید، عکس هایی اسکیزوفرنیک از شهر  است.

شند کید تا سی و هفت سالگی عکاسی را شروع نکرد. بعد از سیزده سال کار در انجمن هنرهای زیبا، آنجا را ترک کرد. در آن زمان ، او با گروهی از دوستان هنرمندش که قرار بود به زودی معروفیت خود را به دست آورند، معاشرت می کرد. دامین هرست (Damien Hirst) و تریسی امین (Tracey Emin) در میان آنها بودند. شند کید می گوید: «می دانستم در لندن اتفاقی در حال رخ دادن است، اما نمی دانستم چه اتفاقی .» به نظرم  وقایع ارزش ثبت کردن را دارند، به هر حال، تصاویرم چرند بودن. همیشه با دوربین در جیب پشتی خود به مهمانی ها و مناظر خصوصی سفر می کردم. » در سال 1997 عکس هایی که با دوربین Instamatic گرفته بود، در کتاب Spitfire منتشر شدند و همان سال چارلز ساچی (Charles Saatchi ) او را برای عکاسی از هنرمندان حاضر در نمایشگاه «Sensation» در آکادمی سلطنتی لندن (London’s Royal Academy) استخدام کرد. با این حال ، شند کید مدعی است که دفترچه راهنمای دوربین را تا زمانی که در سال 2000 به ناپل رفت، باز نکرده  و آنجا به صورت خود آموز  عکاسی یاد گرفته است.

او در ناپل با یک دوربین Mamiya twin-lens reflex از دهه 1960 عکاسی را  آموخت. شند کید از عکاسی دیجیتالی دوری می کند و از تلاش برای ایجاد تصاویری بی نقص و تکنیکی اجتناب می کند؛ لذت کار برای او با این دوربین آنالوگ در اتفاق خوشحال کننده ای از یک اشتباه در نوردهی بالا یا پایین است. تصاویر او با نور و انرژی می تپند. همچنین، او احساس گیر افتادن یا گرفتار شدن می کند. این امر در مورد عکس های کتاب  Spitfire صادق بود، اما در مورد ناپل همدیده می شود. «شهر مانند زنی اغوا کننده city as seductress » به صورت لغوی به این نکته اشاره می کند، اما او اظهار می کند که «می تواند شما را دیوانه کند. . . مانند اعتیاد به مواد مخدر. » در ابتدا شند کید خوش بینی جوانی عاشق نور آفتاب را ارائه می دهد ، اما هنگامی که او عمیق تر در مرکز شهر کاوش می کند، تصاویرش از به نمایش کشیدن عظمت به بد گویی روی آورده و حس و حالی که منتقل می کنند، تیره تر می شود.

– کتاب : اطلس جهانی عکاسی خیابانی

– صفحه :  175 – 174  

– نویسنده : جکی هیگنز

– ترجمه : عارف خدابنده

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

یک وبسایت یا وبلاگ در WordPress.com بسازید قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: