«غریبه عزیز ، من هنرمندی هستم که روی یک پروژه عکاسی شامل افرادی که نمی شناسم، کار می کنم . . . من می خواهم از شما عکسی ثبت کنم، هنگامی که در اتاق رو به خیابان تان در بعداز ظهر ایستاده اید. یک دوربین در خارج از پنجره در خیابان خواهد بود. اگر شما مشکلی با ثبت شدن تصویرتان ندارید، لطفا در اتاق خود بمانید و به دوربین از میان پنجره به مدت ده دقیقه نگاه کنید. در تاریخ . . . و زمان . . . . من تصویر شما را ثبت و خواهم رفت . . . ما برای همدیگر غریبه باقی خواهیم ماند . . . اگر نمی خواهید درگیر شوید، لطفا به سادگی پرده های خود را بکشید تا امتناع خودتان را نشان دهید.
شیزوکا یوکومیزو این کلمات را نوشت و آنها را در صندوق های نامه واحدهای طبقه همکف آپارتمان ها در خیابان های مختلف پایتخت گذاشت. او همیشه زمانی را در بعد از ظهر تعیین می کرد که نور کم بود، بنابراین اگر یک سوژه در پنجره اش ظاهر می شد تا عکسش ثبت شود، سوژه فقط انعکاس تصویر خودش را در شیشه می دید. یوکومیزو دوربین و سه پایه اش را آماده می کرد، نوردهی را تنظیم می کرد و آنجا را ترک می کرد تا در کل مدت در تاریکی و ناشناس باقی بماند.
این هنرمند در توکیو متولد و در سال ۱۹۹۲ به لندن نقل مکان کرد و در زمان ساخت مجموعه غریبه ها (Stranger) مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته هنرهای زیبا در دانشگاه گلد اسمیت به پایان رساند. او می گوید: انگیزه و محرک من برای مجموعه غریبه ها از دور زدن اطراف لندن با ماشین به همراه یک لنز بزرگ و مضحک تله به وجود آمد، که سعی می کردم افراد ناشناس را از میان پنجره آپارتمان هایشان به صورت آنی نگاه کنم. من از یک طرفه بودن این فعالیت احساس پوچی و ناامیدی کردم. به تدریج متوجه شدم باید نوع متفاوتی از برخورد را جستجو کنم: یک تبادل از نوعی که شامل “ تماشاگر” و “تماشا شده” باشد. او توضیح می دهد: «برای من مهم بود که سوژه ، یعنی فرد غریبه، با من تماس چشمی برقرار کند.” من به همچنین افرادی نیاز داشتم تا متقابلا به من نگاه و من را به رسمیت بشناسند، همانند یک غریبه . به هر حال ، ایده ارسال نامه یوکومیزو امکان ایجاد یک پیمان بین غریبه ها را فراهم کرد: اگر کسی در پنجره ظاهر می شد ، به طور ضمنی رضایت داده بود که از او عکس بگیرد.
رضایت، مجموعه ای از آثار را با پویایی کاملاً متفاوت با سبک مرسوم و فرصت طلبانه عکاسی خیابانی ایجاد کرد. حتی اگر همه سوژه ها مستقیماً با یک حالت به دوربین خیره شوند (برخی شاید کمی بیشتر از دیگران مراقب باشند) ، این رضایت آنهاست که باعث صمیمیت می شود؛ آنها به عکاس بدون زور و اجبار اجازه می دهند تا نگاه کند. با این حال ، یوکومیزو همیشه دقت می کرد تا نمای ساختمان یا قالب پنجره ها را در تصویر قرار دهد ، بنابراین ما مانند فضول ها در تاریکی احساس مخفی بودن می کنیم. پرده ها و نرده های امنیتی به مانند افزودن لایه های فاصله عمل می کنند و به ما روش هایی را که معمولاً برای دور نگه داشتن دیگران استفاده می کنیم، یادآوری می کنند.
توماس بوتوکس منتقد می گوید شگفتی کار یوکومیزو ناشی از زندگی او در یک سرزمین غریبه است. او استدلال می کند: «این وضعیت تبعیدی ، آگاهانه یا ناآگاهانه ، قالب عکس های او را در جهت کاوش صمیمیت ، تنهایی و آسیب پذیری فردی در بزرگ شهرهای معاصر را شکل داده است.” در نهایت درست یا غلط ، مجموعه «غریبه ها” وارد دنیایی از رضایت بزرگسالان می شود که معمولاً در پشت درهای بسته پنهان است. این مجموعه معنی واژه «غریبه” را در شهرهای وسیعی که مردم گوناگون در واحدهای کوچک زندگی می کنند و هنوز نام یکدیگر را هم نمی دانند، مورد تحقیق قرار می دهد.
– کتاب : اطلس جهانی عکاسی خیابانی
– صفحه : 136-135
– نویسنده : جکی هیگنز
– ترجمه : عارف خدابنده
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟