زیرا دو جور و دو گروه معنا داریم که همیشه از همدیگر جدا هستند. یک معنای عوامانه و عمومی داریم و یک معنای شخصی و خصوصی .
مثال : لفظ نان را در نظر بگیرد ، معنای عمومی ماده ای است که از آرد تهیه می شود و همه می خوریم ولی معناهای خصوصی و شخصی آن زیاد هستند؛ نان لواش ، نان سفید ، نان برشته ، نان سنگک ، برکت خدا ، نان دهاتی و … که در معنای شخصی، شما را تا دوردست های خاطره می برند .
در تبلیعات هم از معنای شخصی استفاده می کنند و شما را غرق در خاطرات میکنند و یادتان میرود دارند سرتان را شیره میمالند .
هر آدم یک من عمومی دارد و یک من شخصی : بعضی ها فاقد من شخصی هستند مثل وکیل ها ،قضات ، استادان ،دانشگاه ،مقامات مذهبی و نظیر اینها.
کاسبکار ها، «من» های زمخت عمومی و بیرون گرا دارند و همچنین یک «من» دست و پا زننده و نیمه جان شخصی.
عوام الناس که از یک آدم گیج هم ساده ترند هرگز نمی توانند از واکنشهای شخصی شان در مقابل دوز و کلک های استثمار کنندگان دفاع کنند . عوام الناس همیشه استمثار شده است و خواهد شد. فقط شیوههای استمثار است که فرق می کند.
امروزی مردم را وادار می کنند که تخم دو زرده بگذارند . به ضرب همان کلمات ظریف و خوش پرداخت. ولی چرا؟ برای اینکه مردم نمی توانند بین معانی عمومی و شخصی تفاوت بگذارند.
اگر گفتهاند عوام الناس کالانعام ، به خاطر این است که نمی توانند احساسات اصیل و اصلی خودش را از احساساتی که استثمارگر به او حقنه کرده است تمیز بدهد .
عامه مردم دین و ایمان درست و حسابی ندارند، برای اینکه همیشه از بیرون و به دست زیر گساران رهبری میشوند و هرگز از درون و به صرافت صمیمیت خودشان راه نمی یابند.
مردم عامه همیشه به وقاحت گرایش دارند .
هر فرد ، واکنشی است در مقابل واژه ای، یا عمومی و عامیانه یا خصوصی و شخصی . و این دیگر به عهده خود آدم است که از خودش بپرسد که واکنشش از کدام نوع است.
نخستین واکنش آدم ، همیشه واکنش دسته جمعی است. احساس اهانتش هم دستجمعی است. محکوم کردنش هم عامیانه و دستجمعی است. اکثر مردم از این حد پا فراتر نمی گذارند . ولی من های راستین دوباره به خودشان رجوع کرده و میپرسند آیا واقعا شوکه شده ام ؟ آیا واقعا از کوره در رفته ام و جریحه دار شده ام ؟ و پاسخ هر آدم راستینی باید منفی باشد .
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟